زینبزینب، تا این لحظه: 12 سال و 6 روز سن داره

بهونه زندگی

سفر شمال و شیرین کاری های دخترم

1392/7/28 11:12
506 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر قشنگم .

میدونی که من هر چند وقت یکبار میام و اومدنام یکم با فاصله میشه.

عزیز مادر ، الانم اومدم تا چند تا از عکسهای سفر شمال رو بزارم که با عمه ها و عمو و مادر و باباجان رفتیم.

اما قبلش باید چند تا موضوعه مطرح کنم:

- اولش اینکه تازگی ها 2 تا دندون دیگه غیر از 4 تا دندون جلویی در آوردی.

- میتونی کنار میز بایستی و دورش راه بری و همینطور وقتی دستتو میگیرم تاتی نباتی کنی !

 

مبارکت بااااشه عزیزکم


- خیلی بامزه شدی و به همون زبون اَبَ ای تمام منظورتو میرسونی .

- با دستات اینقدر قشنگ بهم بغل کردن رو نشون میدی که دلم واست ضعف میره و دلم میخواد هی و هی تکرار کنی .

- غذا خوردنت که زبان زده همه اس ... خودت .... با دســـــــــــــت ... فــــــقـــــــط !

 

حالا بریم سراغ عکساااای شمااااال در ادامه مطلب :

 

 

ببین خودت ایستادی ! باریکلا دختـــــرم

 

این پا اینقدر مهمه که باید بالا بااااااااشه روی میز غذا 

 

بابا پهلووووون خودت این درختو از جا کنـــــــــدی؟

 

خنده ات بهم انرژی میده...همیشه بخندی ماااامااان 

 

از اووون عکسایی که بابایی خیــــلی دوست داره

 

از دریا خیـــــــــــــــــلی میترسیدی !

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)