شیطونی های قشنگ دخترم
دختر عزیزم
دیروز صبح طبق معمول هر روز ، قبل از هر کاری اول دوتا قابلمه کوچولوی تو رو گذاشتم روی گاز تا واست حریره و سوپ درست کنم.
از طرفی حسابی حواسم بهت بود که کجا داری میری آخه میدونی تازگیا چشم ازت بر دارم می غلتی این طرف و اون طرف...فقط 2 دقیقه ازت چشم برداشتم دیدم نیستی !!! ترسیدم هیچ صدایی هم نمیومد اصلا فکرشو نمیکردم که باید زیر مبلا دنبالت بگردم
اللهــــــــــــــــــی دورت بگردم رفته بودی زیر مبل و صدات هم در نمیومد !
خودت ببین چه شکلی شده بودی!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی